روایت

  • ۰
  • ۰

روایت

روایت یک خاطره 

با ورود به دبیرستان دوران سختی شروع شد دورانی که نقش تاثیر گذاری در آینده داشت.با آغاز سال تحصیلی کلاس ها به ترتیب تشکیل می شدند . نوبت به کلاس زبان انگلیسی رسید درسی که علاقه ای به آن نداشتم .بلافاصله پس از اینکه زنگ کلاس خورد دبیر وارد کلاس شد با ورود دبیر به کلاس استرسی که نسبت به این درس داشتم بیشتر شد . از نظر من دبیر خوبی برای زبان نبودند فکر میکردم باید دبیر زبان جوان باشد تا بتواند کلاس این درس را به خوبی اداره کند و روش جدیدی را برای این درس پیش ببرد. پس از معرفی و حضور غیاب، ایشان شروع به تدریس کردند از همان ابتدا تا انتهای وقت کلاس تدریس می کردند برای هر مطلبی که می گفتند مثال های متعدد می زدند که از نظر من یک کار بیهوده بود و تنها دو مثال کافی بود. روزها می گذشت و کلاس این درس به همین منوال ادامه داشت کلاسی که برای ما بسیار خسته کننده بود و نسبت به آن تنفر شدیدی داشتیم چرا که از اول تا آخر به تدریس و نوشتن نکته وحل سوال می گذشت.برای ما دانش آموزان سوال شده بود که چرا ایشان پس از خوردن زنگ کلاس مثل بقیه دبیران با تاخیر به کلاس نمی آیند برای همین نسبت به حضور سریع ایشان به کلاس اعتراض کردیم . ایشان از وجدان کاری صحبت کردند از اینکه می خواهند بابت حقوقی که می گیرند خیالشان راحت باشد و وقتشان را بیهوده تلف نکنند شاید برای خیلی از ما دانش آموزان دلیل جالبی نبود ولی بازهم کلاس ها به همین منوال ادامه داشت . تااینکه سال دوازدهم رسید سالی که من فکر میکردم دبیران نباید سخت گیری کنند تا بتونیم طبق برنامه خودمان پیش بریم ولی اینطور نبود و سخت گیری های این دبیر بیشتر شد و من همه این سخت گیری ها را بی فایده می‌دانستم .در کنار همه این سخت گیری ها انگیزه‌ و تشویق دانش آموزان توسط ایشان باعث می‌شد تا ما به طور جدی درس خواندن رو پیش ببریم . تا اینکه اتفاق از پیش تعیین نشده ای افتاد ،کرونا... با مجازی شدن کلاس ها باز هم روند کلاس زبان انگلیسی مثل قبل بود .دبیر این درس محتواهای آموزشی مختلفی را ارائه میکردند حتی با اینکه مشکلات شخصی داشتند باز هم از ما غافل نشدند نوبت به امتحانات رسید و من فکر نمی‌کردم بتونم این درس رو با بهترین نمره قبول بشم. من در این کلاس علاوه بر یاد گرفتن زبان انگلیسی برای امتحان ،درس های زیادی یاد گرفتم اینکه وقت شناس باشم ، وقتی وظیفه و مسئولیتی دارم از هیچ کاری دریغ نکنم و به بهترین شیوه پیش ببرم . اینکه برای هرکاری یک برنامه داشته باشم تا منظم و هدفمند زندگی کنم .شاید قبلا حس خوبی نسبت به ایشون نداشتم ولی الان ایشون رو یکی از بهترین افرادی می‌دونم که نقشی مهمی داشتند که من به اینجا رسیدم

  • مبینا کریمی